موسیقی نواخته میشد. نُت به نُت. با هر ارتعاشِ صدایی که به گوشم میرسید، کلمهای زاده میشد. کلمهای در وصف تو. تو زیبا بودی. نه مثلِ یک گل. نه مثلِ لباسِ پرزرقِ پشت ویترین. نه مثلِ گربهی ملوسِ پیرزنِ تنهای خانهی کناری. نه مثلِ غنچهی بازشدهی لیمویی رنگِ توی باغچهات. نه مثلِ خوابِ عصرِ زمستانی، آغوش به آغوشِ بخاریِ هیزمی خانهی مادربزرگ و نه مثلِ آبیِ غمرنگِ شبهای ابدیِ پاییز.
تو زیبا بودی، مثلِ خودت... شاید اصلاً تعریف زیبایی را از تو گرفتهاند. یا که شاید نام اصلیات از ابتدا زیبا بود. شاید خودت یادت نباشد اما، قبل از آمدنت به این دنیا، شاید که زیبا صدایت میزدند. آخر به این شمایل چه میشود گفت الّا زیبا؟ کاش میتوانستم بفهمم در آن دنیا کلماتی داریم که اینجا نداشته باشیم؟ کاش لااقل آنجا برای خیلی خیلی خیلی زیبا کلمهای اختراع کنند. و الّا آنجا هم برایِ صدا زدنت باید همهی خیلیهای دنیا را ردیف کنم کنار هم. ردیف مثل دانههای انار. مثل شنهای کنار ساحل. مثل پاهای هزارپا. مثلِ نقطههای سیاهِ روی بالهای کفشدوزک. مثل دستههای انبوهِ قاصدک...
میدانی؟ تو آنقدر زیبا بودی که هیچگاه دلم نیامد از آن "خیلیها" کم کنم و تو در انتظارِ حرفهای ناگفتهام پشتِ قطاری بینهایت از همان "خیلیها"، آنقدر خسته شدی که بار بستی و رفتی...
رفتی زیبا... آنقدر با عجله که حواست نبود و تنهات خورد به انار دلم و افتاد روی زمین و شکست. نگاه کن! ترکهایش عمیقند و خونآلود... دانههای مرتبش را گویی سنگفرشِ خیسِ خیابان همرنگ خود کرده. پخش و درهم و گیج و گنگ... هر کدام به گوشهای... غرقه در سرخیِ خون.
زیبا... رفتی و من هنوز دلم نیامده بیخیالِ آن "خیلیها" شوم... من هنوز هم وقتِ صدا زدنت به تمامشان دخیل میبندم. و به تک تک حروفِ الفبا. و به نُت به نُتِ اصوات و قطعه به قطعهی موسیقیها. و به دانه دانهی قلمها و قطره قطرهی مرکّبها... و هنوز امید دارم که همانهنگام که آخرین خیلیِ دنیا را هم به زبان آوردم، تو برگشته باشی. برگشته باشی و صدایم را شنیده باشی... برگشته باشی و شانههایم را تکانده باشی از خستگیهای مسلط... برگشته باشی و چشمانم را شسته باشی از دلتنگیهای متصل...
زیبا! "هوای حوصله ابریست"... بیا و بارانم شو...
از سریِ آنچه نگفته بودم - تاریخشم چمیدونم کدوم روزِ چند سال قبل.
{چه فرقی میکند حالا؟ بیواژه ماندهام و بیواژگی دستهای کوتاهم را بُریده از هر چه حرفِ بلند و بالا.}
Where Are You Now
Bjørn Riis
(Forever Comes to an End)
سلام. سلام.سلام
متن قشنگ، موسیقی ای قشنگ، عجب کنسرت لذت بخشی!